روشهای برنامهریزی IT
1. روش سه مرحله ای برنامه ریزی استراتژیک IT/IS
2. فرآیند برنامه ریزی استراتژیک IT/IS سگارز و گرو
3. فرآیند برنامه ریزی استراتژیک ITSP
4. روش مک لین و سدن در برنامه ریزی فناوری اطلاعات
5. روش 4 مرحله ای برنامه ریزی IT
6. متدولوژی یکپارچه برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات (پیشنهاد مین و همکاران)
بررسی چند مورد :
فرآیند برنامهریزی IT/IS سگارز و گرو
گامهای ذکر شده در این فرآیند به شرح زیر میباشد :
روش مک لین و سدن برای برنامهریزی IT
در اواخر دهه 1970 روش برنامهریزی تفضیلی توسط مک فارلین و سدن برای سیستمهای اطلاعاتی در 4 رده زیر ارائه شد :
اهمیت این روش در این است که این روش پایه مدلهای توسعه یافته بعد ازخود بوده است که توجه به آن را ضروری میسازد.
برنامهریزی استراتژیک سیستم اطلاعاتی ، استراتژیهای سیستم اطلاعاتی سازمان را مشخص میکند که از نکات کلیدی آن همراستایی استراتژیهای حاصله با استراتژی سازمان میباشد. برنامه بلند مدت سیستمهای اطلاعاتی با یک افق 5 تا 10 ساله به طراحی مفهومی اقدامات اصلی و منابع عمدهی کاری جهت پیادهسازی پروژهها میپردازد. در برنامهریزی بلند مدت ، برنامه زمانی پروژهها وجود ندارد بلکه بطورکلی به تخمینی از تخصیص منابع ، خصوصیات کلی نرمافزارهای کاربردی و روند فرآیندهای پردازش میپردازد. در اینجا توجه به این نکته ضروری است که تفاوت برنامهریزی استراتژیک و بلند مدت در این است که طبق قرار، برنامهریزی استراتژیک با حضور مدیران ارشد تدوین میشود و برنامهریزی کوتاه مدت مستقیما از بلند مدت استخراج میشود. برنامه میان مدت سیستمهای اطلاعاتی یا طرح جامع سیستمهای اطلاعاتی شامل طرح تعدادی پروژه بر اساس اولویت است که به برنامهریزی برای سختافزار ، نرمافزار ، بودجه بندی و تجهیز نیروی انسانی میانجامد. این برنامهریزی بین سالیانه بوده و این طرح به اهدافی میپردازد که طی پروژههایی چند ساله میتوان به آنها رسید. و برنامهریزی کوتاه مدت سیستمهای اطلاعاتی در واقع همان برنامه سالیانه واحد IS میباشد که شامل تعیین محدوده عملکردها ، کارهای خاص و زمانبندی فعالیتها و بودجهبندی پروژههای اولویتبندی میشود. طرح جامع برای اهداف کوتاه مدت در افق زمانی یک تا دو سال است.
متدولوژی یکپارچه برنامهریزی استراتژیک فناوری اطلاعاتی مین و همکاران
روش یکپارچه در سال 1999 توسط مین و همکارانش ارائه شد که به طور یکپارچه فرآیند تدوین برنامه استراتژیک سیستمهای اطلاعاتی را دنبال می کند و ضمنا اساس کار خود را بر روی تعیین عوامل حیاتی موفقیت (CSF) و نیز شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) قرار داده است.
نمای کلی از الگوریتم روش یکپارچه تدوین استراتژیهای سیستمهای اطلاعاتی (SISP) در شکل (2-3-4) نشان داده شده است.
شکل: گامهای الگوریتم روش یکپارچه تدوین استراتژیهای سیستمهای اطلاعاتی
گامهای این الگوریتم را میتوان به صورت زیر بیان نمود.
مراحل اجرای این گامها به صورت خلاصه شده در جدول (2-3-1) بیان شده است.
گامهای الگوریتم روش یکپارچه تدوین استراتژیهای سیستمهای اطلاعاتی | |
الف- استقرار رویه برنامهریزی | |
1- | استقرار کمیته برنامهریزی |
2- | تعهد مدیریت ارشد سازمان |
3- | تعیین سیستم اصلی پروژه |
ب- برنامهریزی استراتژیک کسب و کار | |
4- | تعیین چشم انداز و اهداف سازمان |
5- | تجزیه و تحلیل محیط کسب و کار |
6- | تشخیص عوامل حیاتی موفقیت |
7- | تعین شاخصهای کلیدی عملکرد |
8- | شناخت استراتژیهای کسب و کار |
ج – تعیین فرصتهای حاصل از IT | |
9- | سیستمهای IS موجود و ارزیابی کیفیت خدمات |
10- | ارزیابی وضعیت IS فعلی با استراتژیها |
11- | ارزیابی وضعیت IS موجود با KPI |
12- | تجزیه و تحلیل محیط IT |
13- | شناسایی موقعیتهای IT |
د- تنظیم استراتژیهای سیستمهای اطلاعاتی | |
15- | تجزیه و تحلی و مقایسه بین استراتژیهای کسب و کار و فرصتهای IT |
16- | تدوین استراتژیهای IS/it |
ه- تجزیه و تحلیل عملیاتی و مهندسی مجدد فرآیندها | |
17- | تجزیه و تحلیل عملیاتی |
18- | شناسایی فرآیندهای نیازمند تغییر |
19- | شناخت و ارزیابی فرآیندها |
20- | شناسایی تسهیل کنندههای IT |
و- ویژگیهای سیستمهای اطلاعاتی و مستند سازی | |
21- | تعریف معماری اطلاعات |
22- | استخراج راهکارهای IT |
23- | استقرار اصول و خط مشی ها |
24- | تعیین ویژگیهای مورد نیازدر توسعه IT |
25- | شناسایی اجزای ویژه برای پیاده سازی |
26- | ایجاد زمانبندی توسعه IT |
27- | مستند سازی برای پیاده سازی |
گامهای الگوریتم روش یکپارچه تدوین استراتژیهای سیستمهای اطلاعاتی
روش سه مرحلهای برنامهریزی استراتژیک IT/IS
این روش بیانگر یک روش کلی برای برنامهریزی است. در این روش ابتدا وضعیت موجود مورد بررسی قرار گرفته سپس ارزیابی از آنچه که باید به آن رسید انجام میگیرد و درنهایت راهکارهای انتقال از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب مشخص میشود. به طور خلاصه میتوان گفت دراین روش ، برنامهریزی طی سه مرحله انجام میگیرد:
روش چهار مرحلهای برنامهریزی IT – روش ودربی[7]
مدل ودربی یا روش چهار مرحلهای برنامهریزی IT که در سال 1993 توسط ودربی ارائه شد یک مدل مبنی است که پایه مدلهای بعد از خود در زمینه برنامهریزی IT قرار گرفته است. گامهای اساسی در این مدل به ترتیب عبارتند از:
گام اول – برنامهریزی استراتژیک IT : برنامهریزی استراتژیک IT یعنی برقراری رابطه بین برنامههای فراگیر سازمانی و برنامه IT . در یک سازمان ارزش اطلاعات و ارتباطات، تنها هنگامی افزایش مییابد که بین اهداف، برنامههای استراتژیکی و سرمایهگذاریهای صورت گرفته در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات و همچنین اهداف و برنامههای استراتژیکی سازمان هماهنگی و تعادل لازم وجود داشته باشد.
اساساً فناوری در صورتی که در جهت ماموریت و اهداف کاری سازمان بکار گرفته نشود دارای ارزش محدودی خواهد بود و راهحلهای IT نیز تنها زمانی برای سازمان مفید و موثر خواهد بود که بر اساس درک مأموریتها، اهداف، فرآیندهای کاری و نیازهای سازمان ارائه شده باشند.
هدف اصلی یک برنامه استراتژیک ، طراحی و پیادهسازی محیطی عملیاتی است که در آن سازمان بتواند عملکرد ، کیفیت و مزیت رقابتی خود را در یک دوره زمانی معین (از زمان حال تا مقطع زمانی معینی در آینده) به حداکثر برساند. مبنای چنین برنامهریزی را پیشبینی تغییرات آتی که با ضریب اطمینان معقولی صورت میگیرد، تشکیل خواهد داد. به عبارت دیگر هدف اصلی یک برنامه استراتژیک IT، تعیین و پیادهسازی زیر ساخت و خدمات فناوری اطلاعات برای سازمان است به گونهای است که بتواند تحقق اهداف کسب و کار و استراتژیهای سازمان را پشتیبانی نماید.
گام دوم- تجزیه و تحلیل نیازمندیهای اطلاعات: شناسایی جامع نیازمندیهای اطلاعات سازمان جهت طراحی معماری استراتژیک اطلاعات با هدف استفاده از نرمافزارهای کاربردی بر روی این زیر ساخت. برای این مرحله میتوان از روشها و مدلهای مختلفی استفاده نمود مانند روش پنج مرحلهای تجزیه و تحلیل نیازمندیهای اطلاعاتی. مراحل اساسی این مدل عبارتند از:
مرحله اول: تعریف زیر سیستمهای زیربنایی سازمانی : این مرحله شامل شناخت فرآیندهای سازمانی و زیربنایی است. برای مثال پاسخگویی به سفارشات و ...
مرحله دوم: توسعه ماتریس زیر سیستمها : در این بخش طی ماتریسی، فرآیندهای سازمانی به مدیران خاصی ارتباط داده میشود. مخاطب این مرحله جهت ارتباط دهی به فرآیندها با توجه به سطح و نوع تصمیم سازی آنها مدیران میانی و ارشد میباشند.
مرحله سوم: تعریف و ارزیابی نیازمندیهای اطلاعاتی برای زیر سیستمهای سازمانی: در این مرحله با مدیران مرتبط فرآیندها و کسانی که مسولیت تصمیمسازی را بر عهده دارند توسط آنالیست سیستم مصاحبهای صورت میگیرد تا نیازمندیهای اطلاعاتی آنها در قبال فرآیندهای سازمان کاملا مشخص شوند.
مرحله چهارم: تعریف دسته بندیهای عمده اطلاعات (و نگاشت نتایج مصاحبه در آنها): فرآیند تعریف دسته بندیهای اطلاعات مشابه فرآیند تعریف اقلام مختلف دادهها برای نرمافزارهای کاربردی میباشد.
مرحله پنجم: توسعه ماتریس اطلاعات/زیر سیستمها : با ترسیم طبقهبندیهای اطلاعات در برابر زیر سیستمهای سازمانی ماتریس طبقه بندیهای – اطلاعات – به فرآیندهای سازمانی حاصل میشود.
گام سوم- تخصیص منابع : با توجه به منابع محدود سازمانی و تقاضای بیش از حد منابع ، فرآیند تخصیص وجوه و به روزآوری آنها فرآیندی پیوسته میباشد اما بطورکلی تخصیص وجوه به واحد IT در دو رده قرار میگیرند. دسته اول، پروژهها و زیر ساختهایی است که برای ادامه کسب و کار سازمانی حیاتی میباشند و دسته دوم ، پروژههایی با درجه بحران کمتر ، که هزینه نسبتا بالایی نیز میطلبند به طور کلی در تخصیص بودجه روشهای مختلفی وجود دارد که یکی از آنها پر کردن نیاز مالی پروژههای نوع اول و تخصیص باقیمانده اعتبار به پروژههای نوع دوم است. روشهای دیگری نیز وجود دارد که موضوع بحث ما نیست.
گام چهارم- برنامهریزی پروژهها : گام نهایی مدل چهار مرحلهای ، برنامهریزی پروژهها است که طی آن چارچوبی فراگیر در خصوص زمانبندی و کنترل پیادهسازی نرمافزارهای کاربردی و سایر سیستمها ارائه میشود.
نوشته شده توسط سید محمود شجاعی کیاسری
با سلام . بی زحمت منابع مربوط به این مقاله رو برام ارسال کنید
حتما منتظر باشید..................
سلام لطفا اگر در مورد متدلوژی 1 (اندرسون) اطلاعاتی دارید برای من ارسال کنید.