فناوری اطلاعات و نرم افزار

فناوری اطلاعات , نرم افزار - هوش تجاری - داده کاوی - سیستم های اطلاعاتی مدیریت - مشاوره و اجرای پروژه

فناوری اطلاعات و نرم افزار

فناوری اطلاعات , نرم افزار - هوش تجاری - داده کاوی - سیستم های اطلاعاتی مدیریت - مشاوره و اجرای پروژه

استراتژی و هوشمندی رقابتی

فراهم آوردن نیازها برای دستیابی به استراتژی رقابتی باعث شده است که تعدادی از بزرگترین شرکتهای دنیا، عملکردی در قالب هوشمندی رقابتی در کلاس جهانی برای زیرمجموعه های خود داشته باشند.


علی رغم این حقیقت که مشخصه اصلی موفقیت رهبران تجاری نگاه به آینده و حرکت سریع آنها نسبت به رقیبانشان است، هنوز هم بیشتر شرکتها فاقد عملکرد به شیوه هوشمندی رقابتی هستند و این موضوع برای آنها به عنوان یک نقص محسوب می شود.

مسلماً همیشه شرکتهای کوچک و بزرگ کاربرد بعضی از روشها را در مقابل رقیبانشان حفظ کرده اند بدون اینکه بدانند که این روش و سبک، همان هوشمندی رقابتی است. نمی توان گفت که آنها نمی توانند کارهای خیلی بهتر از آن انجام دهند و این (شناسایی روشهای بهینه) همان نیرویی است که در انجمن حرفه ای هوشمندی رقابتی نهفته است. برداشت اعضای انجمن از هوشمندی رقابتی برخلاف گذشته، حرفه ای ساختن روشهای آن است. این نه تنها شامل شناسایی منابع اطلاعاتی پایه، جمع آوری و آنالیز اطلاعات می شود، بلکه شامل ابزارها و تکنیک هایی به منظور کاربردی ساختن آن نیز هست. تکنیک هایی از قبیل:
تکنیک تمرین مقابله با سناریوهای رقابتی متغیر، برای آزمایش اینکه در مسیر پیشرفت اگر چنین کاری کنیم چه اتفاقی می افتد (یا دیگران بـــا حرکاتشان چه تغییراتی به وجود می آورند و برای ماندن در این محیط چه باید کرد)؛

ادامه مطلب ...

مدیریت دانش و سازمانهای سومین هزاره

برای هر سازمانی مهمترین دارایی، نیروی انسانی و دانش هر یک از آنها می‌باشد. دانش فردی برای توسعهء دانش پایه سازمانی ضروری است؛ هر چند دانش سازمانی حاصل جمع ساده‌ای از دانش‌‌های فردی نیست. (بات، 2000)، بعبارت دیگر مجموع دانش هر یک از افراد ممکن است از دانش کلی آنها کمتر باشد و بنابراین روشهای دستیابی، بکارگیری، به اشتراک گذاری و ذخیره این دانش فاکتورهای بسیار مهمی هستند که در مطالعات سازمانی بایستی مورد توجه قرار گیرند.

مدیریت دانش، حوزه نسبتاً جدید و رو به توسعه ای است که به ارایه متدولوژی جهت جمع‌آوری و استفاده مجدد از دانش سازمانی می‌پردازد. از جمله نتایج موفقیت آمیز مدیریت دانش، درک و استفاده سازنده از یادگیری سازمانی و جریان اطلاعاتی درون سازمان است. در این مقاله مدیریت اطلاعات و استفاده از آن برای مدیریت دانش درون سازمان مورد بحث قرار می‌گیرد.

 
نگرش به سازمانها بر اساس منابع
 

     مدیران استراتژیست، مدتهای طولانی در جستجوی چگونگی تسخیر بازار و بعبارتی سودآوری بیشینه برای سازمان بوده اند؛ عده ای از این افراد مانند Porter (1985) تاکید زیادی بر تاثیر عوامل محیط خارجی (مانند موانع رقابت) بر سازمان داشته اند و گروهی دیگر، منابع سازمانی و مهارت را از عوامل کلیدی کسب کارایی بالاتر و در نتیجه مزیت رقابتی، دانسته اند. سرچشمه رویکرد بر مبنای منابع، کارهایی است که در اواخر سالهای 1950 به انجام رسید. در این سالها بود که محققینی نظیر Selznick (1957) و Penrose  (1959) این اصل را بنا نهادند که سازمانها مجموعه ای از منابع هستند که قابلیتهای این منابع است که آنها را قادر به کسب مزیت رقابتی می‌نماید. این رویکرد اخیراً اثبات شده وتوجه محققین بیشتری نظیرBarney (1991) وKay (1995) را به خود معطوف داشته‌ است. این افراد پیشنهاد کرده اند که تجزیه و تحلیل مهارتها و قابلیتهای سازمانی از لحاظ ارزش استراتژیک بر تجزیه و تحلیل محیط رقابتی سازمان تفوق و برتری دارد. در این مقاله نیز دیدگاه دوم ( نگرش بر مبنای منابع درون سازمان) مورد تاکید است. با این دیدگاه، ارزش یک سازمان، در توانایی آن سازمان در ایجـاد دانـش سـازمانـی و ارایـه راه کارهایی است که منجر به تبادل باز اطلاعات می‌شونـد‌ (‌Kay، 1995).

ادامه مطلب ...

هوش تجاری برای مدیران

هوش تجاری مجموعه تواناییها، تکنولوژی ها، ابزارها و راهکارهایی است که به درک بهتر مدیران از شرایط کسب و کار کمک می نماید. 

 
 
● چکیده
هوش تجاری مجموعه تواناییها، تکنولوژی ها، ابزارها و راهکارهایی است که به درک بهتر مدیران از شرایط کسب و کار کمک می نماید.

ابزارهای هوش تجاری، دیدگاه هایی از شرایط گذشته، حال و آینده را در اختیار افراد قرار می دهند.
● شرح مسئله
سازمانهای مختلف با ابعاد و زمینه های کاری متفاوت ممکن است با مشکلات متفاوتی در امر استفاده بهینه از داده های موجود در

سیستم هایی از قبیل فروش، انبار و مالی مواجه شوند. بطور مشخص می توان به مسائل زیر بعنوان چالش سازمانها در استفاده از

داده ها اشاره نمود:
▪ در بسیاری از شرایط داده ها در منابع مختلفی قرار دارند و یکپارچه نمودن آنها برای بدست آوردن گزارشات تحلیل، عملیاتی هزینه بر و

زمانگیر برای سازمانها می باشد.
▪ نرم افزارهای عملیاتی در سازمان مثل برنامه های فروش، مالی، منابع انسانی، انبار، حقوق دستمزد و ... می تواند گزارشاتی را تا

سطح مدیران میانی فراهم آورد. کمتر دیده شده که مدیران ارشد از ابزارهای ذکر شده بعنوان منبع تصمیم سازی استفاده نمایند و

بیشتر گزارشات مورد نظر آنها توسط مدیران میانی و با صرف زمان زیاد تهیه می شود و گاه این عملیات بصورت روزانه باید تکرار شود.
▪ بدلیل نوع طراحی نرم افزارهای عملیاتی ساختن گزارشات حجیم از اطلاعات موجود بسیار کند خواهد بود.
▪ بیشتر گزارشات تولید شده توسط نرم افزارهای عملیاتی گزارشاتی ساده و نمایانگر عملیات انجام شده در سیستم می باشد و نمی

توان بوسیله آنها گزارشات تحلیلی و چند بعدی در زمان کوتاه ساخت.
▪ در بسیاری از مواقع گزارشات ساخته شده دیدگاهی عمیق به مدیران ارشد برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک مناسب ارائه نمی دهد.
▪ پرسنل یک مجموعه برای درک بهتر از شرایط کار نیاز به گزارشات تحلیل دارند. عدم سهولت در ایجاد چنین گزارشاتی باعث می شود

تا افراد بدنه سازمان از مسیر اصلی کار خارج گردند و یا زمان زیادی صرف تحلیل شرایط مختلف نمایند.
▪ هوش تجاری یا Business Intelligence راهکاری است که برای شرایط مطروحه پاسخ مناسب ارائه می دهد.

ادامه مطلب ...

الگویی برای سنجش رضایت الکترونیک

مولف/مترجم:امیر نیما نگهداری
موضوع: بازاریابی-رضایت مشتری
منبع: ماهنامه تدبیر- سال نوزدهم- شماره 195

مقدمهتجارت الکترونیک، در ساده ترین تعریف عبارت است از: یافتن منابع، انجام دادن فعالیتها، ارزیابی، گفت وگو، سفارش دادن، تحویل پرداخت و ارائه خدمات پشتیبانی که به گونه الکترونیک انجام می شود. در سال 1997 کمیسیون اروپا تجارت الکترونیکی را به شکل زیر تعریف کرده است :
«تجارت الکترونیک بر پردازش و انتقال الکترونیک داده‌ها، شامل متن صدا و تصویر مبتنی است. تجارت الکترونیک فعالیتهای گوناگونی، از قبیل: مبادله الکترونیک کالا و خدمت، تحویل فوری مطالب دیجیتال، انتقال الکترونیک وجوه، مبادله الکترونیک سهام، بارنامه الکترونیک‌‌‌، طرحهای تجاری، طراحی و مهندسی مشترک، منبع‌یابی، خریدهای دولتی، بازاریابی مستقیم و خدمات پس از فروش را در بر می گیرد».
پیشرفت تجارت الکترونیک و به وجود آمدن پول الکترونیک و امکان اجرای عملیات تجاری از راه اینترنت و شبکه های کامپیوتری به تغییرات در محیط و رفتار مصرف کنندگان منجر شده است. شرکتهای امروزی به ویژه شرکتهایی که در تجارت الکترونیک فعالیت می کنند، باید تغییرات محیط و تغییراتی را که در رفتار مصرف کننده رخ می دهند، بشناسند .
 

ادامه مطلب ...

معماری سازمانی


برای معماری سازمانی تعریف مشخص و دقیقی وجود ندارد، یکی از دلایل این امر برداشت های مختلفی است که از این مفهوم شده است. سه گروه عمده با مقوله معماری سازمانی سروکار دارند و بنابراین باید سه دسته تعریف متفاوت برای معماری سازمانی ارائه داد، هر تعریف شامل اهداف، دلایل و دیدگاهها و ذینفعان خاص خود است.

 معماری سازمانی با محوریت فناوری اطلاعات
در این مورد هدف از معماری سازمانی همراستا نمودن فناوری اطلاعات با کسب و کار جهت بهبود کارائی و بازدهی است. تاکید این رهیافت بر لایه های پائین بوده و یکپارچگی سیستم های اطلاعتی و موثر بودن زیرساخت های فناوری مورد هدف است، بدین ترتیب با سازماندهی منظم فناوری اطلاعات، کارائی بهبود یافته و هزینه های سازمان کاهش می ابد. معماری حرفه در حد مدلسازی فرایندها و نیازهای اطلاعاتی انجام می شود تا سیستم های اطلاعاتی با توجه به این نیازها طراحی یا تکمیل شوند. اکثر پروژه های معماری سازمانی از این جنس هستند و معمولا توسط اداره(معاونت) فناوری اطلاعات سازمان مدیریت و اجرا می شوند.
این رهیافت معمولا با ساختاری چند لایه از زیر معماریهای حرفه، اطلاعات، سیستم  و تکنولوژی نمایش داده می شود. هر لایه نیازهای خود را به لایه پائین تر منتقل می کند و از طرفی دیگر مسئول براورده سازی نیازهای لایه های بالاتر خود است. لایه های بالائی مستقیما با اهداف و ماموریت سازمان در ارتباط بوده و به دنبال براورده سازی رضایت ذینفعان هستند درحالیکه لایه های پائین تر پشتیبانی کننده لایه های بالائی از طریق فناوری اطلاعات هستند.
توجه اصلی این رهیافت بر معماری سیستم های اطلاعاتی و زیرساخت های تکنولوژی است، بر کسب وکار در حد شناسائی نیازها و انتقال آنها به لایه های پائین تر توجه می شود و خبری از مهندسی مجدد فرایندها نیست.

ادامه مطلب ...

تاثیر فناوری اطلاعات بر مدیریت منابع انسانی

مولف/مترجم: مهدی محمودی
موضوع: فناوری اطلاعات
منبع: ماهنامه تدبیر- سال هفدهم- شماره 174

چکیده

اینترنت نحوه ‌زندگی، یادگرفتن، کارکردن و گذراندن اوقات فراغت را دگرگون کرده است. به طور اساسی ،اینترنت همه جنبه های جامعه انسانی را کم و بیش تغییر داده است . این مقاله در رابطه با تاثیر اینترنت و فناوری اطلاعات بر کار و مدیریت منابع انسانی است و سعی می کند نوآوریهای مهم و ( حتی الامکان ) تغییرات در سطوح کارکنان،‌انگیزش و رهبری را بررسی کرده و درباره شیوه های ممکن سازگاری میان سازمان و شغل بحث کند . برای پی بردن به این تغییرات، ابتدا به بیان وضعیت موجود (‌‌کارکنان، انگیزش و رهبری ) پرداخته و سپس به طور مختصر به بررسی جهت گیریهای احتمالی آینده می پردازیم . در پایان نیز ، از طریق ترکیب عناصر تشکیل دهنده مدیریت منابع انسانی ، سعی می کنیم دستاوردهای اساسی را که فنآوری اطلاعات بر شیوه های دریافت پاداش توسط کارکنان دارد و شیوه هایی که برای کارکنان جدید به کار می رود را پیش‌بینی کنیم .

ادامه مطلب ...

الفبای مدیریت پروژه

مدیریت پروژه چیست؟

مدیریت پروژه بکارگیری دانش، مهارت ها، ابزارها،و تکنیک ها در اداره فعالیت ها، بمنظور رفع نیازها و انتظارات متولیان پروژه می باشد.

مفهوم پروژه از دیدگاه PMBOK

پروژه تلاشی موقتی برای ایجاد یک محصول یا ارائه خدمات معین می باشد. منظور از موقتی آنست که هر پروژه شروع و پایان معینی دارد.

چه کسانی در پروژه سهم دارند؟

شریکان در پروژه افراد و سازمانهایی می باشند که فعالانه در پروژه درگیرند، و یا اجرا و اتمام پروژه بر آنها تاثیر مثبت یا منفی داشته باشد.تیم مدیریت پروژه باید تشخیص دهد که چه کسانی شریک در پروژه می باشند، و نیازها و انتظارات آنها را بشناسد.البته تشخیص این افراد تاحدودی مشکل است.شریکان اصلی پروژه عبارتند از:
مدیر پروژه
مشتری و تحویل گیرنده پروژه
سازمان اجراکننده پروژه
حامیان مالی پروژه
علاوه بر این عناوین، عناوین و نام های دیگری نیز وجود دارند، مانند:مالکان و موسسان پروژه، اعضای تیم پروژه، سازمانهای دولتی، سهامداران.اصولا این نامگذاریها و گروه بندی ها در تشخیص اینکه چه افراد و سازمانهایی خودشان را شریک پروژه می دانند بسیار موثر می باشد.
فرآیندهای مدیریت پروژه

ادامه مطلب ...

نوع‌شناسی سیستم های اطلاعات

اگر موضوع مطالعه شما سیستم‌های اطلاعات است، سیستم‌های اطلاعات را تحلیل و طراحی می‌کنید یا قصد دارید سیستم اطلاعات مناسبی برای سازمان خود خریداری کنید یا سفارش تهیه آن را بدهید، داشتن یک دید سیستماتیک از انواع مختلف سیستم‌های اطلاعات، برای درک بهتر حوزه نیازمند سیستم اطلاعات و انتخاب سیستم اطلاعات مناسب خیلی مفید خواهد بود. متأسفانه، هیچ نوع‌شناسی جامع و در عین حال ساده و قابل فهم از سیستم‌های اطلاعات وجود ندارد. هدف این مقاله ارائه یک نوع‌شناسی از سیستم‌های اطلاعات است. 

 

ادامه مطلب ...

Data Mart چیست؟

Data Mart چیست؟

بخشی از اطلاعات موجود در DWH در Data Mart نگهداری می شود. این اطلاعات بر حسب نیاز گروه­هایی که در بخش IT سازمان فعالیت می کنند انتخاب و استخراج می شوند. در حالت کلی، اطلاعات مذکور از منابع اطلاعاتی مختلف موجود در سطح سازمان قابل تهیه هستند. معمولا اطلاعات موجود درData Mart از یک DWH استخراج می شود. در مجموع می­توان گفت در یک Data Mart ایجاد شده برای یک گروه knowledge worker، اطلاعاتی وجود دارد که گروه مذکور، از لحاظ تحلیلی و محتوایی به آن نیاز دارند و این اطلاعات را می­توان به فرمت مناسب برای گروه مذکور نمایش داد. Data mart ها به سه صورت وابسته، منطقی و Operational Data Store (ODS) وجود دارند.

  • Data Mart وابسته: یک پایگاه داده فیزیکی است که ممکن است سخت افزار آن از سخت افزار DWH مجزا باشد و شامل زیرمجموعه های کوچکی از اطلاعات می شود.
  • Data mart منطقی: به صورت فیزیکی وجود ندارد بلکه یک view فیلتر شده از DWH است. این نوع Data Mart نیازی به حافظه اضافی ندارد و داده ها همیشه بروز هستند. البته در این نوع Data Mart زمان پاسخ دهی سیستم بیشتر خواهد بود.
  • ODS: یک پایگاه داده یکپارچه از داده های عملیاتی سازمان هستند که معمولا اطلاعات باارزش یک دوره 30 یا 60 روزه را در بر دارند و برای گزارش گیری های مربوط به زمان حال که قابل دستیابی از DWH نیستند، مورد استفاده قرار می گیرند.

لازم به ذکر است از Data Mart ها به صورت جداول ایندکس هم استفاده می­شود به این صورت که به جای آنکه اطلاعات سیستم در یک پایگاه اطلاعاتی مرکزی تکرار شود، اطلاعات سازمان تنها در منابع اطلاعاتی اولیه ذخیره می شوند و ایندکس هایی از اطلاعات ایجاد می شوند. در این ایندکس ها (که همان Data Martها هستند)، مشخص شده است که هر منبع اطلاعاتی شامل چه اطلاعاتی است و چگونه می توان اطلاعات مورد نظر را از آن استخراج کرد. به این روش، روش quick and dirty گفته می شود. زیرا در این روش Data Mart ها را می­توان به سرعت ایجاد کرد و از طرفی اطلاعات مانند روش قبل پاکسازی نمی شوند.

یک Data warehouse برای جمع آوری تمامی اطلاعات در مورد موضوعات (subjects) مختلف مانند مشتری ها، محصولات، فروش، منابع، پرسونل و... ایجاد می شود. این اطلاعات در حوزه کل سازمان قرار دارد. ولی Data Martها اطلاعات زیر مجموعه های سازمانی را که روی یک موضوع خاص متمرکز است، در بر دارند.

برای ایجاد بستر داده ای برای BI به دو روش می توان عمل کرد:

1- بالا به پایین (top-down): گه در این روش یک DWH یکپارچه و یا یک ODS برای کل یک سازمان ایجاد می شود. این پایگاه داده بزرگ تمامی اطلاعات و داده های عملیاتی سازمان را در بر دارد. ایجاد، پیاده سازی و استفاده از این نوع پایگاه داده بسیار گران، هزینه بر و سخت است.

2- پایین به بالا (down-top): در این روش داده های مرتبط با هم در یک data mart قرار می گیرند و چندین data mart در نقاط مختلف سازمان ایجاد شده و در راستای همدیگر یک DWH برای سازمان ایجاد می کنند.

برای ایجاد بستر داده ای یک سازمان روش اول بسیار سخت و هزینه بر است و در بسیاری از کاربرد ها غیر ممکن به نظر می رسد.

با توجه به اینکه بسیاری از سازمان ها از قبل دارای منابع داده ای جدا هستند، استفاده از Data mart ها بسیار به صرفه به نظرمی آید و عملا نیز بسیاری از سازمان ها از این روش در BI استفاده می کنند. یکی از نقاط ضعف این روش این است که داده ها و اطلاعات مربوط به یک فعالیت در سازمان ممکن است در چندین data mart نگه داری شود که باعث ایجاد افزونگی در اطلاعات سازمان می شود.

Data mart ها بنا به کاربرد و انتظاراتی که از لحاظ کارآیی از آنها دارند، طراحی و پیاه سازی می شوند. در کاربرد­هایی که نیاز است آخرین تغییرات داده های سازمان در Data mart وجود داشته باشد نمی توان از Data mart های وابسته استفاده کرد و بهتر است در صورت کوچک بودن حجم پردازش مربوط به query از Data mart منطقی استفاده شود. در صورتی که حجم پردازش بالا باشد و نتوان آن را در زمان مناسبی از DWH استخراج کرد بهتر است بنا به مقدار هزینه ای که برای استقرار در نظر گرفته شده است، از Data mart های وابسته و یا ODS ها استفاده شود.

با توجه به تقسیم بندی application های هوش تجاری در سطوح مختلف سازمانی (استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی) می­توان گفت data mart هایی که خاص منظور هستند، بیشتر ما بین سطوح عملیاتی و تاکتیکی کاربرد دارند. این data mart های اطلاعات ورودی خود را از سیستم های عملیاتی گرفته و با استفاده از ابزارهای هوشمند در سطوح میانی مدیریت که مربوط به مدیریت تاکتیکی می شود کاربرد دارند.

برای استفاده در سطوح استراتژیک که در سطوح بالای مدیریتی انجام می شود و در دفعات کم معمولا با انبوه اطلاعات enterprise wide سر و کار دارد، می توان از خود DWH و یا data mart های خاص استفاده کرد.

همچنین می توان از ترکیبی از روش های فوق برای پیاده سازی data mart های خاص استفاده کرد. برای مثال می توان از قسمتی از داده های یک Data mart وابسته را با استفاده از تکنیک data mart منطقی از بخش دیگری از یک Data mart دیگر تهیه کرد.


منبع نامشخص .از اینترنت برداشت شده است

 در صورتی که شما نویسنده این مطلب هستید لطفا نام خودرا پیام گذاشته تا مطلب فوق با نام شما مشاهده گردد..


ویژگی های اساسی یک معماری خوب برای سیستم BI چیست؟

ویژگی های اساسی یک معماری خوب برای سیستم BI چیست؟

  1. Usability: ارائه تمامی امکانات BI به نحوی یکسان و مشترک برای تمامی کاربران مختلف و آمادگی برای تهیه تمامی اطلاعات مورد نیاز کاربران مختلف.
  2. استفاده از یک API مشترک و واحد برای یکپارچه­سازی (Integration) و گسترش­پذیری (Extensibility): یک API امکان یکپارچه کردن BI با سایر سیستم­های فعلی یا بعدی را به وجود می­آورد. در این راستا باید از یک نوع API استفاده کرد که تمامی component های BI را در برمی­گیرد.
  3. استفاده بهینه از منابع موجود برای ساده­سازی و ROI: یک معماری نوین برای BI باید بیشترین بازگشت سرمایه را با پیاده­سازی و به کارگیری سریع سیستم BI دربرداشته باشد. این معماری باید از محیط برنامه­های کاربردی مختلف پیچیده و ترکیبی و یکپارچه­سازی با زیرساخت­هایی مانند platform ها، پایگاه­های داده، منابع OLAP، سرورها، برنامه­های کاربردی وب سرورها، تامین­کننده­های امنیت (Security Providers)، کاهش پیاده­سازی­های جدید و هزینه­های نگه­داری پشتیبانی نماید.
  4. دسترسی گسترده به داه­های سازمان: هر سازمانی طیف گسترده­ای از داده­های مختلف و مکانیزم­های ذخیره­سازی برای کاربران مختلف و برای اهداف مختلف دارد. برای ایجاد انعطاف­پذیری سیستم (Flexibility) برای یکپارچه­سازی داده­ها (data Integration) و دسترسی به داده­ها باید در معماری سیستم از یک استراتژی باز داده­ای (open data strategy) استفاده کرد. کاربرانی که از داده­های استفاده می­کنند باید از جامعیت داده در سراسر سازمان اطمینان داشته باشند.
  5. Common business view: فرایندهای تجاری و تحلیل­های انجام شده بر اساس آنها، فارغ از منبع داده و اطلاعات باید در سراسر سیستم BI مشترک بوده و تمامی نتیجه­گیری­ها در یک راستا باشند. تا مدیران و knowledge worker ها با اطمینان از صحت و جامعیت داده (Validity) از نتایج تحلیلی استفاده نمایند.
  6. Agility: معماری BI باید به گونه­ای باشد که در صورت ایجاد تغییری در سازمان مانند یک استراتژی جدید، یک برنامه کاربردی جدید و... تغییرات لارم را به سرعت و درستی در سایر بخش ها اعمال نماید.
  7. Interoperability of BI Capabilities: کاربران تجاری نیاز دارند به تمام capability های BI از طریق یک رابط دسترسی داشته باشند. کاربران می توانند از طریق این واسط مشترک به تحلیل ها و ابزارهای مختلفی دسترسی داشته باشند و یا به صورت اشتراکی در تهیه یک گزارش شرکت کنند. کاربر گزارشی را تهیه کرده و در اختیار دیگران قرار می دهد. هر کسی تنها اطلاعاتی را که باید ببیند، مشاهده می کند. در نهایت مدیر تجاری از گزارش های مختلف را مشاهده کرده و نتایج به دست آمده را در اختیار دیگران قرار می دهد.
  8. سهولت در به کار گیری (Deploy): برای به دست آوردن حداکثر فواید استفاده از BI، نیازمند معماری هستیم که به راحتی قابل پیاده سازی، یکپارچه کردن و به کارگیری باشد. شرکای تجاری و مشتری ها نیاز مند سیستم هایی هستند که به راحتی قابل نصب، به کار گیری و استفاده باشد.
  9. Scalability and Reliability.
  10. Security: معماری BI باید آماده پذیرش تعداد زیادی از security provider ها را داشته باشد.