چرا مدیریت ارتباط با مشتری؟ مگر تاکنون مشتریان را نمی شناختیم؟ به چه علت باید موضوع ارتباطات با مشتری مطرح شود؟ مگر مشکلی در بازاریابی یا فروش ما به وجود آمده که باید ما هم خود را گرفتار چنین موضوعاتی کنیم؟ آنانی که به این مقوله پرداخته اند، در رقابت بازار جهانی فعالیت داشته اند، ما که در آن شرایط نیستیم؛ چرا باید بی دلیل هزینه کنیم و خود را به درد سر بیندازیم؟ در این شرایط ما موضوعات مهم تری نیز برای توجه داریم؛ از جمله، وضعیت مالی و نقدینگی شرکت، مسایل نیروی انسانی، تولید و مسایل اجرایی آن که اساس حیات شرکت را تشکیل
می دهد. بحثCRM1 از کجا آمده که اکنون باید خود را به آن وابسته کنیم؟
پرسش های بالا و بسیاری دیگر از ابهامات مشابه در ذهن گروهی از مدیران، مهندسان و دیگر کارشناسان ما وجود دارد. CRM چیست و چه نتیجه ای از آن بدست می آید؟
بهتر است بررسی خود را با مروری سریع بر سیر توجه به مشتری، آغاز کنیم.
سیر ارتباطات با مشتری
مرحله شروع؛ تولید محصول توسط مشتری برای خویشتن: کالا یا خدمات از چه زمانی به وجود آمد؟ طبیعی است از زمان آغاز حیات بشر، بقا و ادامه حیات او نیازمند تامین مایحتاج ضروری بوده است. به این ترتیب، هر خانواده تمامی کالاها و خدمات مورد نیاز را خود تولید و ایجاد می کرد. در این مرحله، روابط با مشتری معنای روشنی نداشته است. در واقع در این دوره، مشتری هر کالا، تولید کننده آن بوده است.
در این پست می خوام راجع Business Intelligence با BI و استفاده از تکنولوژی SharePoint جهت پیاده سازی یک سیستم BI توضیح بدم.
Business Intelligence یا به قول پارسی زبانان متعصب هوشمندی کسب و کار یعنی داشتن آگاهی و دانشی عمیق در مورد همه عواملی که بر کیفیت تصمیمات مدیریتی تاثیر گذارند. BI شما را برای تصمیم گیری در مورد همه عوامل موثر بر سازمان توانمند میسازد. وعده ای که BI به مدیران شرکتها می دهد دسترسی فوری به همه اطلاعات سازمان در قالبی که نه تنها قابل استفاد توسط افراد و کارمندانIT بلکه همه مدیران و تصمیمگیران سازمان نیز می باشد.
استفاده از تکنولوژی SharePoint به عنوان یک ابزار BI ، دسترسی و تحلیل اطلاعات را در هر جا و هر زمانی به سادگی امکان پذیر نموده است. شما می توانید به سادگی به اطلاعات بروز رسانی شده سازمان خود دسترسی داشته و تصمیمات لازم را اتخاذ کنید. هماهنگ کردن فعالیت کارکنان سازمان با اهداف سازمان به سادگی و با ایجاد چند صفحه گسترده یا تهیه یک گزارش بصری از اطلاعات موجود ، انجام می شود. پیاده سازی BI در محیط SharePoint روشهای مختلفی دارد.
ا پیشرفت تکنولوژیهای مرتبط با کامپیوتر، نیاز هر
چه بیشتر به گسترش علم نرمافزاری نیز احساس میشد که با پیدایش متدولوژیهای همانند
SSADM 2 و روش آبشاری3 (چیو 2000) آغاز شد. در ابتدا، این روشها مناسب بود و
جوابگوی نیازهای آن زمان بودند ولی با افزایش دادهها و پیدایش مفاهیمی همچون شبکه،
وب و غیره دیگر کارآیی لازم را جهت پیادهسازی و هدایت پروژههای نرمافزاری
نداشتند. پس مفاهیم برنامهنویسی شیءگرا پا به عرصه وجود گذاشتند و در سال 1991
بطور جدی مورد مطالعه و بحث قرار گرفتند. استفاده از این روشها و متدهای
برنامهنویسی، قدرت و انعطاف بسیاری را به برنامهها داد و شرکتهای نرمافزاری
توانستند با کاهش هزینهها و بهینهسازی کدهای خود، نرمافزارهای قویتری را به
بازار عرضه کنند ولی این روش جدید نیز نیاز به مدیریت و یکپارچگی داشت. پس روشها و
متدولوژیهای جدیدی مطرح شد که شامل Booch، OMT، OSE و ... میباشند. در سال 2000
شرکت Rational روشی را تحت عنوان RUP مطرح ساخت (گروه کاسمیک 2003ب) که بعد از روش
MSF شرکت مایکروسافت به دنیای نرمافزار عرضه شد و امروزه از طرفداران بسیاری
برخوردار است. فرایند یکپارچه Rational در اصل یک متدولوژی است که در جهت کنترل و
انجام پروژههای نرمافزاری در نظر گرفته شده است. در اصل این چارچوبی در جهت انجام
صحیح و موفق پروژههای نرمافزاری میباشد که کلیه مراحل انجام یک پروژه که با
معماری و آنالیز سازمان شروع شده و به تست نرمافزار و ارائه Gold Release ختم
میشود را در بر میگیرد (گروه کاسمیک 2003 الف).
چرا RUP را یک فرایند
یکپارچه میگویند؟
به سه علت RUP را یکپارچه مینامند:
این
متدولوژی از یکپارچهسازی سه متدولوژی معروف دیگر بوجود آمده است که شامل Booch،
OMT و OSE میباشد.
از UML4 در جهت کارهای خود استفاده میکند. در واقع میتوان
گفت UML خود ثمره RUP میباشد و این خود بسیار خوب است که متدولوژیی با خودش گسترش
یابد (گروه کاسمیک 2003الف). مفاهیمی از قبیل Object، Class و ... مفاهیم ساده و
ثابتی هستند ولی قبلاً متدولوژیها علامتهای خاصی داشتند که اکنون همه آنها یکسان
شدهاند.
در داخل RUP یک چارچوب تولید نرمافزار است که ما آنرا برای سازمان و
پروژه خود بومی میکنیم و میتوان گفت که در واقع یک قالب فرایند5 است.
مولف/مترجم: امین گلستانی
موضوع: مدیریت بازرگانی
منبع: ماهنامه تدبیر-سال هجدهم-شماره 190
چکیده: در این نوشتار آثار مثبتی که هوش تجاری (BI=BUSINESS INTELLEGENCE) بر تصمیمات عمده و کلان سازمانی دارد اشاره شده است و به عمده موارد قابل توجه در معماری هوش تجاری و مزایای آن به همراه نحوه برخورد و نوع پیاده سازی آن پرداخته شده است، هوش تجاری نه به عنوان یک ابزار یا یک محصول و یا حتی سیستم، بلکه بعنوان یک رویکرد جدید در معماری سازمانی بر اساس سرعت در تحلیل اطلاعات به منظور اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند کسب و کار در حداقل زمان ممکن مطرح شده است. در این مقاله، دلایل لزوم استفاده با تشریح اهداف آن، ضمن معرفی تکنیکهای عمومی، مورد بررسی قرار گرفته است.
مقدمه
فناوریهای نوین با سرعتی سرسام آور در حال پیشرفت هستند، به طوری که جوامع به صورت عام و بازار به صورت خاص با شتابی وصف ناپذیر به دنبال ترفند هایی می گردند که بقایشان را در این عرصه آشفته و متلاطم تضمین کنند. سازمانها باید بپذیرند که فلسفه حیاتشان تغییر کرده است و دیگر زنده بودن به معنای رسیدن به وضعیت سوددهی مداوم نمی تواند باشد و باید به دنبال رقابت و ابزار آن باشند، چرا که امروزه کمتر شرکتی در این عرصه به صورت سنتی و به دور از قواعد جدید بازی کسب و کار می کند و برای اینکه بتوان پا به پای رقبا باقی ماند یا شاید بسختی و با مهارت بسیار بتوان یک قدم از آنها پیش گرفت، می بایست به قواعد جدید بازی کاملا مسلط بود تا شاید روزی بتوان خود یک قاعده جدید انگاشت. بنابراین تسلط بر فناوریهای جدیدی مانند هوش تجاری در کسب و کارها یک الزام وضرورتی اجتناب ناپذیر تلقی می شود. هدف این نوشتار نیز چیزی جز یادآوری روند روبه رشد و توقف ناپذیر نوآوری در فناوری و دگرگونی در نحوه کسب و کارها نیست؛ تحولی که در این انقلاب صورت پذیرفته است و دگرگونیهایی که در رویه تغییرات موجبات بروز اختلافات و پیدایش شکافهای عمیقی را بین فرداها با امروز فراهم آورده و خواهد آورد.
در معماری چند لایه تمام برنامه به چندین بخش تقسیم می شود. این بخش ها می توانند فیزیکی یا منطقی باشند. هر بخش کار خاصی را انجام می دهد مثلا نمایش اینترفیس کاربر یا دسترسی به داده ها. برنامه می تواند به هر تعداد لایه داشته باشد ولی به هر حال بیشتر برنامه ها سه لایه مجزا دارند که عبارتند از :
1- Presentation Layer
2- Business Logic Layer
3- Data Access Layer
همان طور که احتمالا حدس زده اید، لایه Presentation چیزی نیست به جز بخشی از نرم افزار که با کاربر برنامه شما ارتباط برقرار می کند ( اینترفیس برنامه شماست ) نمایش داده ها به کاربر نهایی و اجازه به آنان برای ارتباط داشتن با داده ها، اصلی ترین وظیفه این لایه است.
در بیشتر موارد داده هایی که توسط کاربر وارد می شوند نیاز به اعتبارسنجی یا پردازش اضافی دارند. این مسوولیت لایه Business Logic است.
در نهایت داده های برنامه شما نیاز به ذخیره و بازیابی از طریق یک انبار داده دارند ( مثلا سیستم مدیریت دیتابیس های رابطه ای یا RDBMS و یا XML , .. ) این وظیفه توسط لایه دسترسی به داده انجام می شود.
به طور خلاصه، فرآیند مورد نظر ما این گونه کار می کند:
ادامه مطلب ...وره های آموزشی که به طور مقطعی یا دوره ای و یا منظم در شرکت های مختلف برگزار میشود موید همین مطلب است.آموزش هایی نظیر:استفاده از ماشین پرس،دوره های ICDL،فروشندگی حرفه ای،چگونگی تدوین برنامه های عملیاتی،تهیه برنامه کسب وکار، مدیریت استراتژیک و....همگی با توجه به نیاز سازمان ها و امکانات و منابع مورد نیاز برای سطوح مختلف با نیاز های متفاوت افراد قابل تعریف است. اهداف اصلی این سیستم عبارتند از: تسریع فرایند مدیریت آموزش،کاهش هزینه مستندات،امکان تهیه گزارش های متعدد ومتنوع و...نرم افزار TMSبر اساس مفاهیم راهنمای استاندارد ISO 10015:1999 طراحی شده است.
یک سیستم مدیریت آموزش شمل فعالیت های زیر می باشد:
داده کاوی پل ارتباطی میان علم آمار ، علم کامپیوتر ، هوش مصنوعی ، الگوشناسی ،
فراگیری ماشین و بازنمایی بصری داده می باشد.
داده کاوی فرآیندی پیچیده جهت شناسایی الگوها و مدل های صحیح، جدید و به صورت بالقوه مفید، در حجم وسیعی از داده می باشد، به طریقی که این الگو ها و مدلها برای انسانها قابل درک باشند.
داده کاوی به صورت یک محصول قابل خریداری نمی باشد، بلکه یک رشته علمی و فرآیندی است که بایستی به صورت یک پروژه پیاده سازی شود.
داده ها اغلب حجیم می باشند و به تنهایی قابل استفاده نیستند، بلکه دانش نهفته در داده ها قابل استفاده می باشد. بنابراین بهره گیری از قدرت فرآیند داده کاوی جهت شناسایی الگوها و مدلها و نیز ارتباط عناصر مختلف در پایگاه داده جهت کشف دانش نهفته در داده ها و نهایتا تبدیل داده به اطلاعات، روز به روز ضروری تر می شود.
CRM از سه بخش اصلی تشکیل شده است: مشتری (Customer)، روابط (Relationship) و مدیریت (Management). منظور از مشتری، مصرفکننده نهایی است که در روابط ارزش آفرین، نقش حمایت کننده را دارا میباشد
در روندهای کسب و کاری جدید، به دست آوردن رضایت مشتریان جایگاهی مهم و حیاتی در اهداف سازمانها به خود اختصاص داده است و مدیران ارشد به خوبی میدانند موفقیت آنها در راه رسیدن به اهداف کلان سازمان، در گرو جلب رضایت مشتریان است. از سوی دیگر نمیتوان گفت همه مشتریان به یک اندازه در موفقیت سازمان نقش دارند. بنابراین جلب رضایت مشتریان کلیدی، حساسیت بیشتری خواهد داشت. بدین ترتیب لازم است در سازمان، سیستمی برای جذب و حفظ مشتریان طراحی و پیاده سازی شود، سیستمی که بتواند روابط سازمان و مشتریان را به خوبی مدیریت کند. امروزه این سیستمها به سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتریان مشهور شدهاند و نرمافزارهایی نیز با نام CRM به بازار آمده است که میتوانند سازمان را در راه جلب رضایت مشتریان تواناتر سازند. در این مقاله ضمن معرفی مدیریت روابط با مشتریان و مزایای به کارگیری آن در سازمان، روندهای ارتباط با مشتری و چالشهای پیش روی سیستمهای CRM مورد بررسی قرار میگیرد.